وب نوشته های محسن نیک نژاد

 

در یک گروه تلگرامی مرتبط با یک حوزه تخصصی معماری، یکی از اعضای گروه در مورد چگونگی مقاله نوشتن و مسایلی از این قبیل سوال می کرد، از قضا یکی از این دوستان همیشه در صحنه که بالاخره نمی توانند سردی و خشکی مباحث رو تحمل کنند و با کنایه های شیرین خود جمع را لطیف تر می کنند آمد و چیزی به دوست اولمان گفت که زیاد خوشش نیامد، بحث بینشان بالا گرفت، دوست اول گفت که شما به غیر از مقاله های میدون انقلابی اصلا مقاله دادی که می آیی و این حرف را می زنی؟ و اگر دادی اینفکتورش چند بوده؟ دوست دوم باز با لبخند عاقل اندر سفیه ای گفت ایمپکت فاکتور، نه اینفکتور! و شروع کردند که من با سواد ترم و این جا مقاله داده ام و آنجا مقاله داده ام و از این جور حرف ها. خلاصه این بحث با دخالت ادمین محترم ختم به خیر شد.

 
ولی این سوال باقی ماند: اینفکتور یا ایمپکت فاکتور؟ واقعا مساله این است!
 
چرا که:


مهم نیست که چه بلدید، اگر دانشجو باشید برای پذیرش دکتری، تعداد مقالاتتان و ضریب تاثیرشان را می شمارند.

مهم نیست که چه بلدید، اگر فارغ التحصیل باشید برای جذب هیات علمی، تعداد مقالاتتان و ضریب تاثیرشان را می شمارند.

مهم نیست که چه بلدید، اگر عضو هیئت علمی باشید برا ارتقای مرتبه، تعداد مقالاتتان و ضریب تاثیرشان را می شمارند.

و اینگونه می شود که بعضی از اساتید دانشگاه (می گویم بعضی، استاد با شرف و باغیرت، کم نداریم)، دانشجویان را به چشم کارگرانی می بینند که قرار است بی مزد و‌ منت، بدون دخالت استاد و با چند ماه کار مقاله ای منتشر کنند که منجر به ارتقا مرتبه آن ها شود. و اگر دانشجو حداقل به یک مقاله کنفرانسی چهارصد هزارتومانی رضایت ندهد (حالا مقاله با اینفکتور/ایمپکت فاکتور بالا پیشکش) باید شاهد درخشیدن یک نمره سیزده در کارنامه آن ترم خود باشد.

  • محسن نیک نژاد