وب نوشته های محسن نیک نژاد

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

بهداشت، ایمنی و محیط زیست

 

 

چند روزی می شد که مسئول ایمنی و بهداشت کارگاه جناب مهندس خیری مرتب به من می گفت که مهندس باید در دوره ایمنی شرکت کنی. و خب چون دوره ها معمولا وقت گیر هستند و حوصله سَر بَر هر بار به بهانه ای از خجالتش در می آمدم و راه خودم را می رفتم، تا این که یک روز بالاخره گفت مهندس امروز حتما بیا کانکس من برای دوره ایمنی، پرسیدم چقد طول می کشد گفت حدود نیم ساعت، خلاصه قبول کردم و رفتم. همین که نشستم چند برگ فرم شرکت در دوره ایمنی گذاشت روی میز و گفت تا شروع می کنیم این ها را امضا کن. من مشغول شدم به امضا کردن و جناب خیری شروع کرد به ارائه دوره ایمنی به بنده، در ادامه کلماتش رو واژه به واژه برای شما نقل می کنم:

مهندس خیری: "به نام خدا، دوره ایمنی رو شروع می کنیم، البته برای این دوره نیاز به ویدئو پروژکتور هست و از اونجایی که امکانات ما این جا کمه نمی تونیم اون طور که باید مطالب رو منتقل کنیم فقط مهندس حواست باشه توی کارگاه حتما از کفش و کلاه ایمنی استفاده کنی. "  

 

 

[سُـــــــکـــــــوت ]

 

من (در حالی که هنوز چند تا امضا از برگه ها باقی مونده بود سرم را بالا آوردم و پرسیدم): "همین؟!!"

مهندس خیری: "بله، فقط اون فرم ها رو امضا کن که برای بایگانی احتیاج داریم."

 

و نهایتاً بعد از گذراندن دوره ایمنی پنج دقیقه ای و امضا کردن چند برگه که در آن ها متعهد شده بودم که دوره ایمنی را گذرانده ام و ملزم هستم تمام موارد ایمنی در کارگاه را رعایت کنم و عواقب پیشامد های احتمالی بر عهده خودم است از کانکس جناب مهندس خیری خارج شدم.

 

پی نوشت: کلاه زردی که در عکس مشاهده می کنید هدیه ی زیباییست که از عزیزی گرفته ام و خیلی به آن علاقه دارم :)

  • محسن نیک نژاد