وب نوشته های محسن نیک نژاد

۸ مطلب با موضوع «روزمرگی ها» ثبت شده است

بهار دوست داشتنی رسیدنش رو با نشونه های زیادی به یادمون میاره، مایی که شاید یادمون رفته هیچ چیز دائمی نیست و طبیعت همیشه مسیر خودش رو پیدا می‌کنه.

بهارتون مبارک :)

 

 

  • محسن نیک نژاد

 اسم ماسک N95 من را یاد گوشی های نوکیایی می اندازد که تازه آمده بود و دوربین 5 مگاپیکسلی کارل زایس داشت. برای ما در آن زمان که با دوربین های VGA گوشی عکس های هنری می گرفتیم 5 مگاپیکسل چیزی در حد ماشین های خودران تسلا در این دوره بود!

 

راننده تاکسی ماسک فیلترداری زده بود که به نظرم آمد باید N95 باشد و دستکش به دست داشت. قرار بود ما را از فرودگاه به صد و خورده ای کیلومتر آن طرف تر برساند. از این پرچانه هایی بود که می خواست هر طور شده مسافرش شویم تا در سفرهای بعدی هم با او به اینطرف و آنطرف برویم. بالاخره پرسید؛ تهران چه خبر؟

از کرونا و داستان هایش گفتیم، سوال کلیدی را پرسید؛ پس چرا نماندین و به اینجا آمدین؟ سربسته برایش توضیح دادیم که حال روحی خوب نبود و چاره ای جز آمدن نداشتیم.از پشت ماسک هم معلوم بود که ترسیده است.

 

 

ما را با بهانه ای به همکارش سپرد که نه ماسک داشت و نه دستکش و ما با راننده پر چانه دیگری به مقصد رسیدیم.

 

هر چند که ما در هزار کیلومتر دورتر از خانه هم در قرنطینه هستیم اما شاید حق با او بود و ما نباید می آمدیم.

 

این عبارت که قبلا شاید در جایی خواندم یا کسی به من گفت باز هم برایم تداعی شد: دانش هر کسی از جواب هایی که می دهد مشخص می شود و هوش او از سوال هایی که می پرسد!

 

  • محسن نیک نژاد

پس از اتفاقات اخیر و حجم فشار مدیا روی مغزم تصمیم گرفتم با اینستاگرام خداحافظی کنم. چند سال قبل هم این برخورد رو با فیسبوک داشتم.

 

تو این چند روز گوش کردن به یک پادکست خوب رو جایگزین چک کردن بیمارگونه اینستاگرام کردم. اگر تا حالا به رادیو دال گوش ندادید توصیه می کنم حتما حداقل یک قسمت هم شده بهش گوش بدین. 

 

در آینده سعی می کنم گزارش رهایی (!) از اینستاگرام و حال و هوای مغز آروم و خالی از فشارهای این شبکه اجتماعی رو اینجا بنویسم.

 

  • محسن نیک نژاد

مرد اهل یکی از روستاهای اطراف بود، سال ها قبل با دوستانش یک کار تولیدی شروع کرده بودند و حالا پس از پیشرفت ها و شکست های مختلف در حال صادرات محصولاتشان به خارج از کشور بودند. 

از او یک نصیحت به یادگار دارم، هر وقت به در بسته ای رسیدی اینقدر بکوب تا باز شود؛ مطمئن باش که بالاخره روزنه ای پیدا می شود.

نگران نباش.

  • محسن نیک نژاد

یک روانشناس می گفت که مسیر های مختلف زندگی مثل اتوبوس هایی هستند که امکان داره تا قسمتی از مسیر در کنار هم حرکت کنن ولی یکم که جلوتر بریم مسیر ها متفاوت و جدا از هم خواهند بود. مسئله اصلی اینه که ما تو اتوبوس خودمون باقی بمونیم و وارد اتوبوس و مسیر دیگه ای نشیم. در واقع کلید اصلی موفقیت پافشاری و اصرار بر مسیری هست که توش قرار داریم.

 

الان من در موقعیتی هستم که خیلی وسوسه میشم تا سوار اتوبوس دیگه ای بشم، شاید چون اون اتوبوس و مسیر به نظرم جذاب تر میرسه؛ شاید هم همیشه خودم رو تو اون مسیر تصور کردم ولی هیچوقت واقعا پا تو اون مسیر نزاشتم.

 

تو اتوبوسی هم که الان سوارشم هم مناظر زیبا و جذابی وجود داره، ولی حسی هست که میگه مرغ همسایه غازه! :)

 

نمی دونم، شاید باید بیشتر بهش فکر کنم. ولی چیزی که مشخصه اینه که زودتر باید تصمیم بگیرم، با گذشت زمان هزینه تغییر مسیر بیشتر میشه و از اون طرف هم تصمیم جدی نداشتن برای ادامه مسیر فعلی فقط باعث کندی و کسالت خواهد بود.

 

پافشاری و رفتن به جلو در مسیری که توش هستم یا صرف انرژی و زمان و تغییر اتوبوس؟

 

 

 

  • محسن نیک نژاد

امروز به وبلاگ سر زدم و متوجه شدم که حدود ده ماهه که اینجا نیومدم!

تصمیم گرفتم وبلاگ رو با عکسی که دو سال پیش گرفتم به روز کنم.

این عکس رو تو محوطه دانشگاه تربیت مدرس گرفتم و برام تداعی گر ساختن در تاریکی و به دور از هیاهو و شلوغی های روزمره بود.

 

  • محسن نیک نژاد

همیشه که قرار نیست از معماری و ساختمان بنویسم، امروز در سایت نشنال جئوگرافیک عکسی را دیدم که جالب بود برایم و تصمیم گرفتم بازنشرش کنم. در این تصویر فیل هایی را می بینیم که بدون مقصد خاصی و آزادانه در یک پارک ملی در کشور کنیا پرسه می زنند. 

 

شاید گاهی اوقات که از تکاپو خسته شده ایم بهتر باشد تا انرژی بیهوده مصرف نکنیم و آزادانه در حوالی خودمان پرسه بزنیم.

 

 

فیل ها

 

عکس گرفته شده توسط: Giordano Mazzolini، برای مشاهده عکس های بیشتری از او بر روی اسمش کلیک کنید.

  • محسن نیک نژاد

الان که به این وبلاگ نگاه می کنم می بینم که در سال گذشته آن طور که باید پیش نرفته ام، نه این که تنبلی کرده باشم و یا وقتم را هدر داده باشم بلکه تعداد فعالیت های مختلف مانع آن شد تا آن طور که باید در زمینه های مورد نظرم فعالیت کنم. به قول یکی از دوستان،  من در چندین جبهه در حال جنگ هستم! 

 

عمیقا معتقدم که هر پدیده و رویدادی حاصل یک روند است و روندها در طول زمان شکل می گیرند و آینده را می سازند، به همین دلیل فکر می کنم در سال جدید اتفاق عجیب و غریبی نخواهد افتاد ولی امیدوارم بتوانم روند زندگی ام را به سمت مورد نظرم هدایت کنم. 

برای این کار اولین کاری که می کنم "هرس کردن خودم است."

 

 

همه زوائد را حذف می کنم، گوشی ام را خلوت می کنم، کتابخانه ام را خلوت می کنم، حساسیتی برای حذف کردن فایل هایی که شاید سال هاست با آن ها کاری نداشته ام و فقط به دلیل این که روزی به دردم خواهد خورد نخواهم داشت، در "نه" گفتن به پیشنهاد ها و درخواست های دیگران راحت تر هستم و امیدوارم که بتوانم بر روی زمینه های واقعا مورد نیازم متمرکز شوم و توجهم را مدیریت کنم.

 

سال گذشته همین موقع به لطف محمدرضا شعبانعلی عزیز برای دوازده ماه آینده خودم سیاست گذاری هایی را انجام دادم، در تحقق آن کاملا موفق نبودم ولی وجود آن ها نیز خالی از لطف نبود، حداقل فایده آن این بود که امسال با دید بهتری به دوازده ماه آینده نگاه می کنم.

 

پس پیش به سوی روزهای آتی و "هرس کردن" :)

  • محسن نیک نژاد